۳۷.جا جورابی
جمعه, ۶ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۵۹ ق.ظ
من از جا جورابی ورودی ممنونم که گوشی هایمان را درون خودش نگه میدارد،تا تلفن همراه وقت بودن با همراه زندگی مان را نگیرد
از تابلو اعلانات ممنونم که پر میشود از پیغام های دونفره و فعالیت های مشترک روزانه
همینطور از جاکفشی که خوب کفش هایمان را کنار هم جفت میکند
و از کمد جای رخت خوابی که خانه درختی ام محسوب میشود و وقتی فکرم درگیر است،میروم و در تاریکی اش مینشینم و غزل میخوانم
و همینطور ممنونم از لامپی که تو یواشکی در خانه درختی ام نصب کرده ای تا چشمانم ضعیف نشود
من از ظرف های کثیف ممنونم که هردویمان را به آشپزخانه میکشانند چون من خوب نمیتوانم حباب درست کنم
من از پنجره خانه ممنونم که کمکم میکند صبح ها به تو دست تکان دهم
مخصوصا از کتابخانه مان که صدایمان میکند تا برای هم کتاب انتخاب کنیم
من از خانه ی اجاره ای هفتاد متری ممنونم و تمام وسایل سالم یا ناسالمش
چون خوب به ما یاد داد
شاد بودن بهانه نمیخواهد
شکر گذار بودن معجزه نمیخواهد
و همینطور ممنونم از لامپی که تو یواشکی در خانه درختی ام نصب کرده ای تا چشمانم ضعیف نشود
من از ظرف های کثیف ممنونم که هردویمان را به آشپزخانه میکشانند چون من خوب نمیتوانم حباب درست کنم
من از پنجره خانه ممنونم که کمکم میکند صبح ها به تو دست تکان دهم
مخصوصا از کتابخانه مان که صدایمان میکند تا برای هم کتاب انتخاب کنیم
من از خانه ی اجاره ای هفتاد متری ممنونم و تمام وسایل سالم یا ناسالمش
چون خوب به ما یاد داد
شاد بودن بهانه نمیخواهد
شکر گذار بودن معجزه نمیخواهد
۹۶/۱۱/۰۶